معنی رمان هاوارد فاست

حل جدول

رمان هاوارد فاست

اسپارتاکوس


اثری از هاوارد فاست

شام مخفیانه

غرور و آزادی


رمان هوارد فاست

توم پین

اسپارتاکوس


هاوارد کارتر

کاشف مقبره توت‌ عنخ ‌آمون یا توت ‌آنخ ‌آمون

کاشف مقبره توتانخامن


ران هاوارد

برنده جایزه اسکار بهترین کارگردانی در سال 2001 میلادی


اثر فاست

برادران عزیز من

فرهنگ فارسی هوشیار

فاست

انگلیسی پخ در تراش گوهر ها

سخن بزرگان

هاوارد نیوتن

اگر کسی، دیگران را به سبب شکستهای خود، گناهکار بشمرد، جای آن دارد که به سبب کامیابیهایش هم دیگران را ستود.


هاوارد سیلته

من می دانم که زیباترین عشق خود را در یک کتابخانه دیدار خواهم کرد.


هوارد فاست

بزرگترین شادی تولد است و بزرگترین غمها مرگ.

لغت نامه دهخدا

رمان

رمان. [رَ] (نف) ترسو و هراسان و گریزان. (ناظم الاطباء). شمان. (از برهان قاطع). رمنده. در حال رمیدن. رجوع به رمیدن شود:
بیابانی از وی رمان دیو و شیر
همه خاک شخ و همه ره کویر.
فردوسی.
رمان دید از او نامداران خویش
بر آنسان که بیند رخ گرگ میش.
فردوسی.
شد آن لشکر گشن پیش تورگ
رمان چون رمه ٔ میش از پیش گرگ.
اسدی.
هوا جای خاک و زمین جای خون
رمان ژنده پیلان و گردان نگون.
اسدی.
آنکه از گربه ای رمان باشد
کی خدای همه جهان باشد.
سنائی.

رمان. [رُم ْ ما] (ع اِ) انار و آن شش مزه دارد مانند سیب. (آنندراج). نار: فیهما فاکهه و نخل و رمان. (قرآن 68/55). رجوع به انار شود.

معادل ابجد

رمان هاوارد فاست

1049

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری